قبل از رفتن به جشن روز پنجم یه چرتی زدم اونجا شنگول باشم خوابم نگیره
گفتم اول بخوابم بعد بریم اونجا مهمونا بخاطر من اومدن زشت میشه بخوابم ...
نویسنده :
mamani
16:02
روز جشنی که عزیز بخاطر من گرفته بود
جیجیهای تازمو پوشیده بودم و داشتم میرفتم خونه عزیز برام جشن گرفته بود روز پنجمی که بدنیا اومده بودم ...
نویسنده :
mamani
15:54
بدون عنوان
قوربون دستای خوشگلت بشم
مامانی قوربون دستای خوشگلت بشه دستای دو روزه پسر گلم ...
نویسنده :
mamani
15:42
پای فرشته کوچولوی مامان
اولین روزی که مانی پا به خونه آنانی گذاشت
آنانی دستت درد نکنه منو بردی حموم پسر گل گلابی شدم ...
نویسنده :
mamani
15:08
عشق من بابا جون
بابا جون نمی دونی چقدر دوستت دارم همونجا توی بیمارستان بود که فهمیدم با همه فرق داری بوس بوس ...
نویسنده :
mamani
12:13
اولین دیدار خاله سولی با مانی
خاله جون از وقتی چشم باز کردم مهرت افتاد توی دلم دوستت دارم ...
نویسنده :
mamani
12:00
عزیزم مانی جون امید زندگی
مانی جون دوستت داریم . تو جون مامانی . عشق من . امید من . تمام زندگی و دار و ندار منی . ...
نویسنده :
mamani
14:49